کاوشگر: وحشت دیکتاتور تنها از جنبش نیم درصد مردم در آبان ماه 98 !؟
❋ کوچک کردن شمارجنبش کنندگان برای پوشاندن بزرگی ترس:
سردار حسین اشتری فرد، فرمانده نیروی انتظامی گفتهاست: حوادثی در لبنان و عراق داشتیم و نگرانی ما بر این بود که شاید این حوادث به داخل کشور تسری پیدا کند، البته معاندان مرتباً در شبکههای اجتماعی مردم را تحریک میکردند حتی میگفتند چگونه اعتراض کنند.
شامگاه سهشنبه ۵ آذر عبدالرضا رحمانی فضلی (بعد از سه روز سفر تفریحی آغاز اعتراضات به نقل از وب سایت انتخاب)، وزیر کشور در برنامه نگاه یک صدا و سیمای جمهوری اسلامی گزارشی از اعتراضات سراسری از ۲۴ تا ۲۶ آبان ارائه داد.
او که جانشین رهبری بر نیروهای انتظامی، رییس شورای امنیت کشور و عضو شورای عالی امنیت ملی میباشد با سابقه حضور در سپاه پاسداران، گفت : در اعتراضات آبان ماه حدود 130 تا 200 هزار نفر شرکت داشتند که در گروه های 5-6 نفره با رهبری یک خانم به طور گردشی تظاهرات را برگزار میکردند، که این نیم درصد جمعیت ایران بوده است. در یک مورد هم از قهوه خانهای گفت که 50 نفر 50 نفر به آنجا میرفتند و بعد از صرف مشروبات الکلی و مواد مخدر به تظاهرات میآمدند .
وب سایت خبری انتخاب، (یکشنبه ۱۵ دسامبر) با انتشار ویدیوی کوتاهی مدعی شد که «عبدالرضا رحمانی فضلی» از شبی که قیمت بنزین افزایش یافت تا سه روز بعد از آن، در سفر تفریحی بوده است. درواقع او بود که از سوی روحانی، مأمور اجرای طرح افزایش قیمت بنزین شده بود.
رحمانی فضلی وابسته نظامی به سپاه پاسداران، نگفت اگر نیم درصد در خیابانهای نزدیک به 200 شهر ایران دست به تظاهرات زده اند، پس چرا فرمانده کل سپاه پاسداران از جنگ جهانی سخن میگوید و سردار آبنوش معاون عملیات بسیج سپاه پاسداران از معجزه الهی برای جلوگیری از این حرکت و سرکوب حرف میزند؟
البته آمار داده شده وزیر کشور شبیه آماری است که در مرداد ماه سال 97 داده بود. گفته بود: در تجمعات مرداد ماه «در ۲۷ شهر ایران»، تنها «سه هزار و ۸۰۰ نفر» حضور داشتهاند.
عبدالرضا رحمانی فضلی در گفتوگو با شماره روز سهشنبه ۳۰ مرداد، روزنامه ایران همچنین خبر داد که رضا اوتادی، معترض کشته شده در کرج، با «گلوله کلاشینکف» کشته شده است) اما نگفت که سلاح رسمی نیروهای سپاه و بسیج کلاشینکف میباشد).
او مدعی شد که «با وجود تبلیغات گسترده، در ۲۷ شهر از ۱۳ استان شاهد تجمعاتی بین ۲۰ تا ۵۰۰ نفر بودیم» و «در مجموع حدود ۳۸۰۰ نفر» در این تجمعهای اعتراضی حضور داشتند.
او در مورد میزان معترضین دیماه سال 96 نیز گفته بود : در گزارش شهریورماه آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل متحد دربارهٔ وضعیت حقوق بشر در ایران نیز به اعتراضهای دیماه ۹۶ اشاره شده و آمده که عبدالرضا رحمانی گفته ۴۲ مورد از تظاهرات در صد شهر کشور با خشونت روبهرو شد و بین ۴۰ هزار تا ۴۵ هزار نفر درگیر اعتراضات بودند.
سئوال این است که اگر به جای نیم درصد مردم ایران ،50 درصد به خیابانها میآمدند سرانجام نظام به کدام جنگ ختم می شد و اگر برای سرکوب این نیم درصد، نزدیک به 1000 تن را کشتهاید، در آن صورت چه تعداد از مردم ایران را میکشتید؟ سخن یکی از سرداران سپاه در سال 78، شاید در اذهان مانده باشد. او گفته بود: اگر لازم شد برای حفظ نظام 2 میلیون نفر را هم می کشیم.
❋ گسترش جنبش به عراق و لبنان:
طی دو ماه اخیر سر و ته هلال شیعی یا جبهه مقاومت به شکلی از سوی مردم ایران، عراق و لبنان، تحت فشار قرار گرفته که بافتههای خامنهای را پنبه کرد. جنبشها قایق سوراخ شده نظام مدعی نظم نوین جهانی و الگوی پیشرفت ایران در 50 سال آینده را به سمت غرق شدن میبرند و رهبری و نظامیانی را که مدعی بودند ایران 4 پایتخت، بغداد، تهران، دمشق و بیروت در اختیار دارد را به وحشت سرنگونی انداختهاند. آنهم با وجود آن که دهها میلیارد دلار از اموال ملت ایران را خرج این جبهه مقاومت یا اخیرا جبهه مخالفت کردهاست.
در همین رابطه، سردار رحیم صفوی در سخنرانی مراسم ۱۳ آبان مشهد، از تشکیل «ائتلاف ایران، سوریه، عراق و حزب الله لبنان» به پیشنهاد ایران خبر داد… او تظاهرات مردم عراق و لبنان را «فتنه» نامید که پایه اصلی آن «آمریکا و اسرائیل» است.
در سخنان سردار رحیم صفوی نکته طنزآمیزی وجود دارد که بد ندیدیم نقل کنیم: رحیم صفوی در مقابل آمریکا، قدرت برتر اقتصادی امروز را چین و قدرت برتر نظامی را روسیه دانست و «فرهنگ و تمدن نوین اسلامی» را طی ۵۰ سال آینده به رهبری علی خامنهای پیش بینی کرد که بر تمدن غرب «پیروز» خواهد شد.
به نظر میرسد وضعیت عراق نگرانیهای خامنهای و فرماندهان سپاه را تشدید نموده است. دست خامنهای هم بسته است زیرا نمیتواند مسئولیت تبدیل شدن عراق به سوریه را بپذیرد.
خوانندگان عزیز باید به یاد داشته باشند که در ابتدای اعتراضات مردمی در شهر حماء سوریه، خامنهای نیروهای مورد اعتماد خود را به آن کشور اعزام داشت تحت عنوان مستشاران نظامی. البته به درخواست بشار اسد به بهانه دفاع از حرم. اما در واقع، عقب نماندن از سعودیها و ترکها و غربیها در تبدیل سوریه به میدان جنگ. خامنهای گفته بود برای مداوای بیماری کشور سوریه که خود نیز از بیماری خود خبر ندارد، نیرو میفرستد. سردار قاسم سلیمانی به پوتین گفته بود: این آخرین سنگر جبهه مقاومت است. و مهدی طائب گفته بود: سوریه از استان خوزستان مهمتر است. این شد که مرتب نیروهای نظامی به سوریه گسیل کردند. از افغانستان، پاکستان، لبنان، عراق و ... نیز نیروهایی را برای حمایت از حرم بشار اسد به آن کشور فرستادند.
مهدی طائب میگفت : اگر سوریه را از دست بدهیم تهران را هم نمیتوانیم نگه داریم. او ، پنجشنبه ۲۶ بهمنماه، در جمع دانشجویان بسیجی گفته بود: «سوریه استان سی و پنجم و یک استان استراتژیک برای ماست. اگر دشمن به ما هجوم کند و بخواهد سوریه یا خوزستان را بگیرد اولویت با این است که ما سوریه را نگه داریم».
به گزارش خبرگزاری دانشجو، خبرگزاری وابسته به بسیج دانشجویی، طائب با تأکید بر اهمیت سوریه برای ایران گفته بود: «اگر سوریه را نگه داریم میتوانیم خوزستان را هم پس بگیریم اما اگر سوریه را از دست بدهیم تهران را هم نمیتوانیم نگه داریم».
طائب با اشاره به ضرورت وجود نیروهای بسیجی برای مدیریت جنگ شهری گفت: «سوریه ارتش داشت اما امکان اداره جنگ در داخل شهرهای سوریه را نداشت، به همین دلیل حکومت ایران پیشنهاد کرد که "برای اداره جنگ شهری بسیج تشکیل دهید. بسیج سوریه با ۶۰ هزار حزباللهی تشکیل شد و باعث شد جنگ را در کف خیابانها از ارتش تحویل بگیرد.»
علاوه بر او،محمود نبویان نماینده مجلس ایران، در بهمنماه ۹۲ گفته بود: «۱۵۰ هزار سوری را به ایران آوردیم و به آنها آموزش نظامی دادیم و ۱۵۰ هزار نفر را همانجا آموزش داده و ۵۰ هزار نیروی حزبالله را به آنجا فرستادیم.»
همچنین سردار جواد کریمی قدوسی، عضو کمیسیون امنیت ملی ایران در آبانماه ۹۲ در مشهد گفته بود: «صدها گردان از ایران در سوریه وجود دارد، چند خبر پیروزیهای ارتش سوریه را از زبان یک فرمانده سوری میشنوید، اما پشت پرده آن نیروهای ایرانی قرار دارند.»
در آن زمان بر اساس اخبار و گزارشات سردار سرکوبگر محمد حسین رادان معاون وقت احمدی مقدم برای کنترل تظاهرات به سوریه اعزام شد ( او سال ها بعد به عنوان مشاور نظامی در دولت عراق مشغول به کار بود)،وی به عنوان مشاور سرکوب به یاری نیروهای بشار اسد شتافت و در اولین گامها همان برنامه های دروغین صدا و سیما را در شهر حما پیاده کرد تا بتواند مردمی را سرکوب کند که به جنبش اعتراض بدون خشونت روی آورده بودند.
در همان زمان، فیلمی از سوی صدا و سیمای سوریه به نمایش در آمد مبنی بر اینکه برخی از افرادی که از اهالی حماء نیستند در یکی از مساجد آن شهر اقدام به جمعآوری اسلحه و مواد منفجره نموده اند و تصاویری مبنی بر کشف آنها را پخش کردند. بعد از آن بود که سرکوب مردم شهر حماء آغاز شد. ابتدا با استفاده از تک تیراندازان توانستند برخی از افراد را بکشند که در آن تظاهرات، نقش رهبری کننده را داشتند. آنها را با تیراندازی به سر و سینه کشتند. همان روش که در آبان 98 در شهرهای ایران بکاربردند. در جنبش ایرانیان بعد از کودتای سال 88، هم از همین روش استفاده شد. بسیاری از کشته شدگان بخاطر اصابت گلوله به سر و سینه کشته شدند. در جنبش مردم عراق نیز، کشتن شرکت کنندگان در جنبش، بهمین روش انجام میگیرد. مبتکر این روش جنایتکارانه، دستگاه خامنهای است.
آن روش جنایتکارانه سبب شد که مردم سوریه از صحنه خارج شوند و خلاء را گروههای مسلحی پرکنند که سعودیها و... وارد سوریه کردند. سوریه گرفتار جنگی شد که هنوز ادامه دارد با چند میلیون آواره و دهها هزار کشته و زخمی و کشوری ویرانه که هر گوشه آن در دست یک قدرت خارجی و گروه مسلح است. آنها که میترسند ایران سوریه بشود اگر رﮊیم ولایت فقیه برود، اینک باید چشمها را باز کنند و ببینند که رﮊیم کشورشان را دارد سوریه میکند و جانشین کردنش با دولت حقوقمدار فوریت پیداکرده است.
در جریان اعتراضات مردم عراق که از حدود ابتدای مهر ماه سال 98 به دلیل مخالفت مردم با برکناری خوشنام ترین سپهبد ارتش عراق یعنی سپهبد عبدالوهاب الساعدی فرمانده سازمان مبارزه با تروریسم روی داد که بعد از برکناری هشت فرمانده ارتش صورت گرفته بود و از افتخارات عراقی ها به شمار می رفت و او را سردار فتح موصل میدانستند و برای او مجسمه ای در ابتدای شهر موصل برپا کرده بودند ، مردم شیعه عراقی در حمایت از او به میدان آمدند. آگاه شده بودند برکناری این فرمانده ارتش عراق، به تصمیم سردار قاسم سلیمانی و فالح فیاض فرمانده حشد الشعبی عراق و به دستور عادل عبدالمهدی، نخست وزیر انجام گرفته بود. سلیمانی و فالح فیاض برای آن فرماندهان ارتش عراق را از کار برکنار کردند که حشدالشعبی قوت بگیرد و ارتش عراق وضعیتی نظیر ارتش ایران پیداکند.
آن زمان، در خبر آمده بود:طی ۹ ماه گذشته، ۹ نفر از نظامیان ارشد ارتش عراق که در بازپس گیری استانهای غربی و شمالی کشور از دست داعش نقش داشتهاند عزل شدهاند و بسیاری در این روند دست نیروی برون مرزی سپاه پاسداران را دخیل میبینند.
خبرگزاری آسوشیتد پرس به نقل از دو مقام ارشد عراقی، بدون ذکر نام، نوشت که قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران، در یک جلسه مخفیانه با نیروهای امنیتی عراق خطاب به آنها گفته است: «ما در ایران میدانیم که چگونه باید با تظاهرکنندگان برخورد کرد. این اتفاق در ایران افتاد و ما آن را کنترل کردیم.»
و روز بعد از سفر سلیمانی به بغداد، سرکوب معترضان در عراق گسترش یافت و تکتیراندازهایی ناشناس تظاهرکنندگان را هدف قرار دادند. به نوشته این خبرگزاری، سرکوب معترضان عراقی به اندازهای شدید بود که تنها کمتر از یک هفته، ۱۵۰ تن در عراق کشته شدند.
با توجه به سخنان وزیر دفاع عراق به نظر میرسد حمله به تجمعات عراقی ها کار نیروهای بیگانه و سرکوب گر بوده است، این وزیر در گفتگویی چنین میگوید : نجاح الشمری، وزیر دفاع عراق روز پنجشنبه 14 نوامبر 2019 در یک نشست خبری که در پاریس برگزار شد، گفت: طرف سومی در حال کشتن معترضان در این کشور است.
الشمری درباره مرگ 320 نفر و زخمی شدن هزاران نفر از معترضان در شهرهای مختلف عراق گفت طرف سومی در حال کشتن معترضان است. او گفت: ارتش عراق وظیفه حمایت از معترضان را به پلیس فدرال محول کرد ولی افرادی از هر دو طرف، توسط طرف سومی مورد هدف قرار گرفتند. وزیر دفاع عراق توضیح داد: اسلحهای که نیروهای امنیتی عراق استفاده میکنند میتوانند افراد را از فاصله 75 تا 100 متری مورد هدف قرار دهند ولی در میان معترضان کشته شده، افرادی هستند که از فاصله 300 متری مورد هدف قرار گرفتهاند.
الشمری در ادامه گفت: «پس از کالبدشکافی توسط پزشکی قانونی و خارج کردن اشیاء وارد شده به اجسادشان، بقایای گلولههایی پیدا کردیم که از سوی هیچ یک از نهادهای عراقی وارد نشده بود. این نوع اسلحهها و حتی گلولههای اشکآور از سوی دولت عراق وارد نشدهاند».
پیش از این سازمان عفو بینالملل در آخرین گزارش خود فاش کرده بود که گلولههای کشنده ساخت ایران علیه مردم معترض عراق استفاده شده و مقامات عراقی این گلولههای ساخت ایران را نه برای متفرق ساختن معترضان، بلکه برای کشتن آنها به کار گرفتهاند. در گزارش عفو بینالملل آمده است که براساس شواهد جدید گلولههای اشکآور ساخت ایران برای کشتن مردم معترض عراق به کار رفتهاند. این سازمان در گزارش پیشین خودگفته بود که درباره گلولههای دودزای 40 میلیمتری که برای کشتن معترضان در عراق استفاده شده، بیشتر تحقیق میکند.
جنبش مردم عراق برضد دزدی ها و اختلاسهای مسئولانی است که بعد از سرنگونی صدام حسین، به مقام و منصبی رسیده اند و مانند مقامهای رژیم ولایت فقیه، مال مردم را به یغما میبرند و مردم عراق را مانند ملت ایران، گرفتار فقر و بیکاری و آسیبهای اجتماعی کرده اند (گزارشات دزدی های مسئولان سیاسی، روحانی و نظامی عراقی نزدیک به ایران نشان میدهد که جنگ بر سر تصرف کاخها، مؤسسات و مراکز تجاری و مسکونی بازمانده از دوران صدام حسین هنوز در میان آنها به پایان نرسیده است و جنگ باندها ادامه دارد) ..
حمایت آیةالله سیستانی از جنبش مردم عراق سبب شد که برای خامنهای و رژیم او راهی به جز از دست دادن موقعیت در عراق، باقی نماند. عراقی دارد از دست رژیم میرود که خامنهای آن را «عمق استراتژیک» محسوب میکند.
ادامه اعتراضات مردم عراق و لبنان و نزدیک تر شدن هر چه بیشتر به مراکزی که ولی فقیه و حامیان او در اختیار داشتند تا آتش زدن کنسولگری ایران در کربلا و نجف و نیز انتشار کتاب اسناد دخالت سپاه قدس و ارتباط مأموران ایران با مسئولان عراقی ، عرصه را برای خامنهای و گردانندگان سپاه بسیار تنگ کرده است. ایرانیان نیز به حمایت از جنبش مردم عراق برآمدند و جهانیان را از مداخلات رژیم ایران و رقبای منطقهای آن در عراق، آگاه کردند.
آتش زدن مشکوک کنسولگری ایران در نجف که ساعاتی قبل از آن، کلیه ساکنین آن را مطلع کرده بودند آنها هم آنجا را تخلیه کرده بودند و نیز حمله به مقبره محمد باقر حکیم در نجف شاید از همان گونه دام هایی باشد که سپاه برای سرکوب مردم ایران، با آتش زدن بانکها و مراکز تجاری، بهانه میسازد.
با برکنار شدن نخست وزیر تحت الحمایه ایران در عراق، قاسم سلیمانی (پرونده های فساد مالی همسر و برادر او در جریان است) به همراه بخشی از نیروهای قدس به دستور خامنهای و برای «حفظ جبهه مقاومت»،بار دیگر رهسپار عراق شدند تا شاید بتوانند بخشی از قدرت از دست رفته را باز پس بگیرند.
بدینترتیب، علت گرفتار وحشت شدن خامنهای جنبش از ایران تا مدیترانه است. باتوجه به خونریزی مستمر خامنهای، میدانیم که وحشی گری نیروهای مسلح بسیجی و سپاهی تنها زمانی شدت میگیرد که خامنهای گرفتار وحشت میشود.
❋ عواملی که خامنهای را گرفتار وحشت کردهاند:
● اول: وحشت از ورود آیةلله سیستانی به حمایت علنی از مردم عراق و خواستار انطباق دولت با خواست مردم شدن. وقتی میگوید تنها منشاء مشروعیت رأی مردم است و هیچ دولت خارجی نباید در امور عراق دخالت کند، یعنی همصدایی با مردم عراق، از جمله اعتراضشان به مداخله خامنهای در امور عراق.
دستگیری جمیل کامل الشمری: عراقیها میگویند او یکی از نزدیکان به سفارت ایران و از دوستان سردار پاسدار مسجدی سفیر ایران در عراق است او رابطه بسیار نزدیکی با شبهنظامیان وابسته به ایران از جمله ابومهدی المهندس و مهدی العامری رهبران حشد الشعبی دارد و به گفته عراقیها او از طریق نفوذ این دو توانست درجه و رتبههایی نظامی در ارتش عراق را، بدون گذراندن دوره های نظامی، به دست آورد. او روز جمعه با دستور شلیک مستقیم به تظاهر کنندگان در ناصریه بیش از 47 تن را کشت.
● دوم: جنبش در لبنان و وحشت خامنهای از حمایت روحانیون در لبنان بعد از تغییرات در عراق، با مخالفت اولین مسئول حزب الله در لبنان (شیخ صبحی طفیلی)،با عملکرد سید علی خامنهای در آن کشور و حمله سپاه وار چماقداران حزب الله لبنان و امل اسلامی به جنبش کنندگان.
سخنان روز جمعه حسن نصر الله و بیانات التماس آمیز او در رابطه با جنبش مردم لبنان و نیز بیان این مطلب که سخنان آن فرمانده سپاه(مرتضی قربانی) را جعل کرده اند و اینکه اگر ایران بخواهد با اسراییل درگیر شود نیازی به نیروهای دیگر ندارد و در نهایت گفت ما و نیروهای حزب الله هرگز به مردم لبنان حمله نکرده ایم و اگر هم گاهی این حملات صورت گرفته ما آن را تایید نمی کنیم و با آن مخالف هستیم (نقل به مضمون)، گویای وضعیتی در لبنان است که البته باید سبب وحشت خامنهای بگردد.
از آنجا که مسئولان نظامی و سیاسی و روحانی نزدیک به خامنهای فاقد هرگونه دانش اند و بصیرت لازم برای حکومت در عین رعایت حقوق مردم را ندارند، هر ازگاهی سخنانی به زبان میآورند که همه باید به دست و پا بیفتند تا سخن ابلهانه او را روفو کنند. در این روزهایی که نظام در ترس از دست دادن موقعیت در عراق و لبنان است ناگهان یکی از سرداران (مرتضی قربانی) مشاور سردار حسین سلامی که تنها به دلیل همشهریي بودن، به کار گرفته شده است، گفت: ایران میتواند از خاک لبنان اسرائیل را موشک باران کند. سردار رمضان شریف مجبور به تکذیب او شد.
مرتضی قربانی روز دوشنبه ۱۸ آذر گفت: «رژیم صهیونیستی اگر مرتکب کوچکترین خطایی در قبال ایران شود، از همان لبنان تلآویو را با خاک یکسان میکنیم و اصلا نیازی نیست که از ایران موشک و تجهیزات بلند شود.»
الیاس بوصعب، وزیر دفاع لبنان، روز سهشنبه، اعلام کرد که اگر این اظهارات درست باشد، «تاسفآور، غیرقابل قبول و در تضاد با حاکمیت ملی لبنان است». او در توییتی با اشاره به «رابطه دوستانه» تهران و بیروت نوشت: «ضربه به استقلال تصمیمگیری لبنان به هر شکلی، مجاز نیست.»
همین ماجرا در عراق تکرار شد: به دنبال اعتراضات مردم عراق به دخالت نظامیان ایران در امور عراق و اتخاذ مواضع ناقض حق حاکمیت عراق، وزارت خارجه عراق روز شنبه یازدهم مهر – سوم اکتبر، در بیانیهای اعلام کرد با احضار سردار ایرج مسجدی، سفیر حکومت اسلامی ایران در بغداد، مراتب اعتراض دولت عراق به اظهارات اخیر او ابلاغ شده است.
سردار سپاه قدس و سفیر حکومت اسلامی ایران در بغداد، چند روز پیش در مصاحبه با شبکه تلویزیونی «دجله» گفته بود در صورت حمله آمریکا به ایران، نیروهای آمریکایی «در هر جا، از جمله در عراق» با پاسخی شدید روبهرو خواهند شد.
عبدالکریم مصطفی، معاون وزارت خارجه عراق، این اظهارات را محکوم کرده و به سفیر حکومت اسلامی در بغداد گفته است کشورش «هرگز اجازه نخواهد داد که عرصه درگیریهای بینالمللی شود یا عملیاتی در آن علیه دوستان و همسایگانش انجام گیرد.»
● سوم: شکست سیاست های صدور انقلاب در کشورهای دیگر، موجب بازگشت خفت بار نیروهای نظامی ایرانی مستقر در خارج از کشور شده است. مردم ایران نیز هیچ فرصتی را برای مخالفت با رژیم ولایت مطلقه فقیه و شخص خامنهای و باند پیرامون او به دلیل خسارت های وارده ازدخالت های هزینه دار در کشورهای دیگر و جنایتها و خیانتها و فسادها در ایران، از دست نمیدهند. پس خامنهای و دستیاران او باید دائم در وحشت زندگی کنند.
سرکوب شدید دو هفته اخیر که، بنا به اخبار درز کرده از درون رﮊیم، منجر به کشته شدن نزدیک به 1000 نفر و مجروح گشتن حدود 5000 نفر و دستگیری بیش از13 هزار نفر (تنها در خوزستان بیش از 3 هزار و در شیراز نزدیک به سه هزار نفر) و کشته شدن حداقل 7 نفر تا کنون در زیر شکنجه در زندانها و شکسته شدن سر، پیشانی، دست و پای صدها نفر از بازداشت شدگان زیر شکنجه و کور شدن برخی از تیر خوردگان به دلیل نرساندن به بیمارستان در زندانها و..، نشان میدهد که تکیه زدن بر سرنیزه نظامیان رﮊیم را در بنبست قرارداده است.
وضعیت فعلی خامنهای در کشور به گونهای است که در جریان افزایش قیمت بنزین - که از اردیبهشت ماه امسال 5 بار به دولت دستور افزایش آن را داده بود – ناگزیر شد مسئولیت گران کردن بنزین و سرکوب خونین مردم را خود برعهده بگیرد. جالب اینکه، در این ماجرا، خامنهای حتی حمایت نزدیکان سیاسی خود را نیز از دست داد به گونهای که از یک سو، «رییس» قوه قضاییه، رئیسی، به دروغ مدعی شد با افزایش قیمت بنزین موافق نبوده است. از سویی دیگر رییس جمهور، دروغگو مدعی شد خود او نیز صبح جمعه از افزایش قیمت خبر دار شده است. معاون وزیر کشور تکذیبش میکند و می گوید: رئیس جمهور از روزهای قبل دقیقا در جریان زمان و روز گران شدن بنزین بود. رییس قوه مقننه نیز میگوید در این امر رهبری مسئولیت داشته و مجلس آنچنان کارهای نبوده است. علی سعیدی، از دستیاران خامنهای نیز مدعی است: رهبری همه مسئولیت های افزایش قیمت بنزین را بر عهده گرفته است. بنابراین و بنا به گفته مسئولین سه قوه ، اینان به دلیل وحشت جنبش مردم، از خود سلب مسئولیت کردهاند. وحشت خامنهای هم شدید است زیرا او با مردم ایران جنگ کرده و مرتکب جنایت علیه بشریت شدهاست.
بازگشت نیروهای شکست خورده قدس و وابستگان به آن از کشورهای افغانستان، پاکستان، عراق، لبنان و سوریه تحت عناوین خاص به داخل کشور، دامنه اختلافات درون سپاه را گسترش خواهد داد زیرا برخی از مسئولان نظامی از اصل با تأسیس گروههای نظامی در خارج از کشور مخالف بودهاند. اختلاف میان سردار قاسم سلیمانی با برخی از سرداران سپاه میتواند تشدید پیدا کند.
●چهارم: با اعلام افزایش قیمت بنزین و آغاز اعتراضات مردم در حدود 200 شهر و بیش از 800 نقطه کشور، وحشت سراسر حاکمیت را در برگرفت. جلسه شورای عالی امنیت ملی در روز شنبه به سرعت تشکیل شد تا شاید بتوانند جلوی گسترش اعتراضات را بگیرد. در همان جلسه بود که فرمان سرکوب شدید مردم در دستور کار قرار گرفت و فردای همان روز بود که سید علی خامنهای در جلسه درس خارج خود حمایت از افزایش بنزین را اعلام کرد. بعدا او حمله کنندگان به مراکز اقتصادی را آشوبگر خواند و اقدامات زیر در دستور کار قرار گرفت:
یکم: به کلیه نیروهای نظامی، انتظامی، بسیج و عوامل امنیتی و اطلاعاتی دستور داد تا با استفاده از سلاح جنگی به مقابله با مردم بپردازند و دندانها را به هم بفشارند و به هیچ کس رحم نکنند و همه را از دم تیر بگذرانند و نگران آینده خود در این دنیا و آن دنیا نباشند و بدانند اگر نتوانند مانع از ادامه اعتراضات مردم شوند، جان و مال خود و خانوادههای خود را به خطر میاندازند.
در روز اول نیروی های انتظامی مسئولیت سرکوب را بر عهده داشتند. اما به دو دلیل از عصر روز شنبه مسئولیت سرکوب عمده بر عهده سپاه و بسیج قرارگرفت:
الف: گسترش اعتراضات در بیشتر شهرهای ایران بیشتر از توان مهار قوای انتظامی بود. همانگونه که در جریان جنبش سال 96 پیش آمد و سردار ساجدی نیا گفت: اگر بیش از این در شهرهای کشور مردم دست به اعتراض میزدند ، نیروی انتظامی توان مقابله با آنها را نداشت. همان زمان بود که سردار قاسم سلیمانی از ارتش تقاضای نیرو برای ارسال به سوریه کرد تا بتواند نیروهای وابسته به سپاه قدس را برای سرکوب به ایران آورد.،
سردار حسن کرمی، فرمانده یگانهای ویژه ناجا، سهشنبه ۱۶ مهر اعلام کرد که نام عملیاتِ سرکوب اعتراضات سراسری دیماه ۱۳۹۶ در میان یگانهای ویژه «پر قو» بود. کرمی گفت: «ما در مقابل آشوبگران از تمام قدرت استفاده نکرده؛ حتی به شکل قهریه هم ورود نکردیم؛ بلکه به شکل بازدارنده، جمعیت را کنترل کردیم.»
او یکی از برنامههای یگان ویژه را این دانست که «با تجهیزات، گفتوگو، اخطار و هشدار بتواند صحنه اغتشاش را کنترل کند»: «ما ۷۹ نقطه در سطح کشور را در دی ماه در دستور کار داشتیم و با کمترین آسیبی که به اموال عمومی و جمعیت وارد شد توانستیم با مهارت و تخصص ویژه خود آشوبها را جمع کنیم.»
در گزارشی موارد مهم سرکوب نیروهای ضد شورش نیروهای انتظامی را اینگونه شرح شدهاست :
بخش مهمی از وظایف و ماموریت نیروهای یگان ویژه در برخورد با معترضان، عملیات روانی است. منظور از عملیات روانی استفاده از روشهایی نظیر افشاگری، تفرقه، دستگیری، اعترافگیری، انتشار شایعه، ترس و وحشت، فریب تجمع کنندگان و اعمال اقداماتی برای ارتقا روحیه نیروهای یگان ویژه است.
نتایج یک تحقیق پلیس که در شماره زمستان سال ۱۳۹۶ فصلنامه «مطالعات مدیریت انتظامی» منتشر شده، نشان میدهد که فرماندهان یگان ویژه از ابزارهای متنوعی برای اقناع نیروهای خود به منظور سرکوب معترضان سود میبرند.
این تحقیق نشان میدهد که فرماندهان میدانی به میزان بسیار زیادی از «توجیه و تبیین مذهبی دینی اقدامات یگان ویژه»، «سخنرانی» و «نمایش فیلم و عکس از خرابکاری اغتشاشگران» برای اقناع نیروهای خود به منظور سرکوب یا کشتار معترضان استفاده میکنند.
ب: در جریان درگیری نیروهای انتظامی با مردم در برخی از شهرها مشکل استرس شدید و تمرد و حتی تیراندازی میان آنها شرایطی را به وجودآورد که نیروی انتظامی به این نتیجه رسید که قادر به مقابله با این سیل خروشان نیست و بنا بر این به دستور رهبری و فرماندهان سپاه و بسیج ، این نیروها به کمک نیروی انتظامی آمدند تا بتوانند از ادامه اعتراضات جلوگیری کنند.
نیروهای انتظامی بر خلاف سپاه و بسیج، به لحاظ ذوب شدگی در ولایت در حد پایین تری قرار دارند و کمتر حاضر به برخورد شدید با مردم هستند و به هنگام بروز درگیری دچار استرس میشوند به پژوهش زیر توجه فرمایید.
ادامه دارد